Bible

Power Up

Your Services with User-Friendly Software

Try RisenMedia.io Today!

Click Here

Revelation 18

:
Farsi - PCB
1 بعد از اين رؤياها، فرشتۀ ديگری را ديدم كه با اختيار تام از آسمان پايين آمد. اين فرشته چنان می‌درخشيد كه تمام زمين را روشن ساخت.
2 او با صدای بلند فرياد می‌زد: «بابل بزرگ ويران شد! به كلی ويران شد! بابل كمينگاه ديوها و شياطين و ارواح ناپاک شده است.
3 زيرا تمام قومها از شراب شوم زنای آن، سرمست شده‌اند. پادشاهان دنيا در آنجا خوش‌گذرانی كرده‌اند، و تاجران دنيا از زندگی پرتجمل آن ثروتمند شده‌اند.»
4 در اين وقت، از آسمان صدای ديگری شنيدم كه می‌گفت: «ای خلق من، از اين شهر دل بكنيد و خود را با گناهانش آلوده نسازيد، و گرنه شما نيز به همان مكافات خواهيد رسيد.
5 زيرا گناهانش تا فلک بر روی هم انباشته شده است. از اينرو، خداوند آماده است تا او را به مجازات جنايتهايش برساند.
6 پس، برای كارهای زشتش دو چندان به او سزا دهيد. آن همه جامهای شكنجه كه برای ديگران پر كرد، دو برابر بخودش بنوشانيد.
7 تا حال زندگی‌اش غرق در تجمل و خوشگذرانی بوده است؛ از اين پس آن را با شكنجه و عذاب لبريز كنيد. می‌گويد: «من بيوۀ بی‌نوا نيستم؛ من ملكۀ اين تاج وتخت می‌باشم؛ هرگز رنگ غم و اندوه را نخواهم ديد.»
8 پس در عرض يک روز، مرگ و عزا و قحطی دامنگير او خواهد شد و او در آتش خواهد سوخت. چون خداوند توانا اين شهر را به مكافات خواهد رساند.»
9 آنگاه پادشاهان دنيا كه با او زنا می‌كردند و از اين كار لذت می‌بردند، وقتی ببينند دود از خاكسترش بلند می‌شود، برايش عزا گرفته،
10 از ترس، دور از او خواهند ايستاد و ناله‌كنان خواهند گفت: «افسوس كه بابل، آن شهر بزرگ در يک چشم به هم زدن نابود شد!»
11 تاجران دنيا نيز برايش عزا گرفته، زارزار خواهند گريست، زيرا ديگر كسی نخواهد بود كه اجناسشان را بخرد.
12 اين شهر، بزرگترين خريدار اجناس ايشان بود، اجناسی نظير طلا و نقره، سنگهای قيمتی و مرواريد، كتانهای لطيف و ابريشمهای ارغوانی و قرمز، انواع چوبهای معطر و زينت‌آلات عاج، گرانترين كنده‌كاريهای چوبی، مس و آهن و مرمر، ادويه و عطر، بخور و پماد، كندر و شراب و روغن زيتون، آرد ممتاز و گندم، گاو و گوسفند، اسب و ارّابه، برده و جانهای انسانها.
13
14 تاجران اشک‌ريزان خواهند گفت: «تمام چيزهای دوست داشتنی‌ات را از دست دادی. آن خوراكهای لذيذ و تجملات زيبا و خيره كننده كه برايت آن قدر عزيز بود، هرگز دوباره نصيبت نخواهد شد. ديگر خبری از آنها نيست!»
15 پس، تاجرانی كه با فروش اين اجناس ثروتمند شده‌اند، دور ايستاده، از خطری كه ايشان را تهديد می‌كند خواهند ترسيد و گريه‌كنان خواهند گفت:
16 «افسوس كه آن شهر بزرگ با تمام زيبايی و ثروتش، در يک چشم بهم زدن دود شد! شهری كه مثل زن زيبايی بود كه لباسهای نفيس از كتان ارغوانی و قرمز می‌پوشيد و با طلا و سنگهای قيمتی و مرواريد خود را زينت می‌داد.»
17 صاحبان كشتی‌ها و ناخدايان و دريانوردان خواهند ايستاد و از دور
18 برای شهری كه دود از خاكسترش بالا می‌رود، اشک ريخته، خواهند گفت: «در تمام دنيا، كجا ديگر چنين شهری پيدا خواهد شد؟»
19 و از غم و غصه، خاک بر سر خود ريخته، خواهند گفت: «افسوس، افسوس از اين شهر بزرگ! از ثروتهای بی‌حد و اندازه‌اش، همۀ ما ثروتمند شديم؛ و حال در يک لحظه همه چيز دود شد!»
20 اما تو ای آسمان، از سرنوشت بابل شاد باش! و شما ای فرزندان و فرستادگان و خدمتگزاران خدا شادی كنيد! زيرا خدا سرانجام انتقام شما را از او گرفت.
21 آنگاه، يک فرشتۀ پرقدرت، تخته سنگی را كه به شكل آسياب بود برداشت و آن را به دريا انداخت و فرياد زد: «شهر بزرگ بابل تا ابد ناپديد خواهد شد، همان طور كه اين سنگ ناپديد شد.
22 ديگر هرگز نوای موسيقی در اين شهر شنيده نخواهد شد. هيچ صنعت و صنعتگری در آن نخواهد بود، و ديگر صدای آسياب در آن بگوش نخواهد رسيد.
23 ديگر هيچ چراغی در آن روشن نخواهد شد و صدای شادی عروس و داماد در آن شنيده نخواهد شد. تاجرانش زمانی بزرگترين سرمايه‌داران دنيا بودند و اين شهر تمام قومها را با نيرنگ‌های خود فريب می‌داد.
24 خون تمام فرستادگان و خلق خدا كه شهيد شدند، به گردن اين شهر است.»