Bible

Connect

With Your Congregation Like Never Before

Try RisenMedia.io Today!

Click Here

Luke 12

:
Farsi - PCB
1 هنگامی كه هزاران نفر ازدحام نموده بودند، بطوری كه يكديگر را پايمال می‌كردند، عيسی نخست رو به شاگردان كرد و به ايشان فرمود: «از فريسی‌های خوش‌ظاهر و بدباطن برحذر باشيد! زيرا همانگونه كه خميرمايه در تمام خمير اثر می‌كند، همانطور رياكاری فريسيان نيز انسان را آلوده می‌سازد.
2 بدانيد كه چيزی پنهان نيست كه روزی آشكار و عيان نگردد.
3 بنابراين، آنچه ايشان در تاريكی گفته‌اند، در روشنايی شنيده خواهد شد، و آنچه در اتاقهای در بسته در گوش گفته‌اند، بر بامها اعلام خواهد شد تا همه بشنوند!
4 «ای دوستان من، از آنانی نترسيد كه قادرند فقط جسمتان را بكشُند، چون نمی‌توانند به روحتان آسيبی برسانند!
5 اما به شما خواهم گفت از كه بترسيد: از خدايی بترسيدكه هم قدرت دارد بكشد وهم به جهنم بيندازد. بلی، از او بايد ترسيد.
6 «مگر پنج گنجشک به قيمتی ارزان خريد و فروش نمی‌شوند؟ باوجود اين، خدا حتی يكی از آنها را فراموش نمی‌كند!
7 او حتی حساب موهای سر شما را نيز دارد! پس هرگز نترسيد! چون در نظر خدا، شما بسيار عزيزتر از گنجشكان هستيد.
8 «يقين بدانيد كه اگر نزد مردم اعلام نماييد كه پيرو من می‌باشيد، من نيز در حضور فرشتگان خدا، شما را دوست خود اعلام خواهم نمود.
9 اما كسانی كه پيش مردم مرا انكار كنند، من نيز ايشان را در حضور فرشتگان خدا انكار خواهم نمود.
10 با اين حال، آنانی كه بضد من چيزی بگويند، در صورت توبه بخشيده خواهند شد، اما آنانی كه بضد روح‌القدس سخنی گويند، هرگز بخشيده نخواهند شد.
11 «هنگامی كه شما را برای محاكمه، به عبادتگاه‌های يهود و نزد بزرگان و حاكمان می‌برند، نگران نباشيد كه برای دفاع از خود، چه بگوييد،
12 چون روح‌القدس همان لحظه به شما خواهد آموخت كه چه بگوييد.»
13 در اين هنگام، شخصی از ميان جمعيت گفت: «استاد، به برادرم بفرما كه ارث پدرم را با من تقسيم كند!»
14 عيسی جواب داد: «ای مرد، چه كسی تعيين كرده كه من قاضی شما باشم تا دربارۀ اين موضوع حكم كنم؟
15 اما اگر از من می‌شنويد، از طمع فرار كنيد، چون زندگی حقيقی به ثروت بستگی ندارد.»
16 سپس اين داستان را برای ايشان بيان كرد: «شخصی ثروتمند از مزرعه خود محصول فراوانی بدست آورد،
17 بطوری كه تمام انبارهايش پر شد، اما هنوز مقدار زيادی غَلّه باقی مانده بود. پس از تفكر بسيار، بالاخره با خود گفت: «انبارهايم را خراب می‌كنم و انبارهای بزرگتری می‌سازم تا جای كافی برای محصول خود داشته باشم.
18
19 آنگاه به خود خواهم گفت: ای مرد خوشبخت، تو برای چندين سال، محصول فراوان ذخيره كرده‌ای! حالا ديگر راحت باش و به عيش و نوش بپرداز و خوش بگذران!»
20 «اما خدا به او فرمود: «ای نادان! همين امشب جانت را خواهم گرفت. آنگاه اموالی كه اندوخته‌ای، به چه كسی خواهد رسيد؟»
21 «بلی، نادان است هر كه در اين دنيا مال و ثروت جمع كند، اما توشه‌ای برای آخرت نيندوزد!»
22 آنگاه به شاگردان خود فرمود: «هرگز برای خوراک و پوشاک غصه نخوريد،
23 زيرا زندگی بسيار با ارزشتر از خوراک و پوشاک است!
24 كلاغها را ملاحظه كنيد! نه می‌كارند، نه درو می‌كنند و نه انبار دارند تا خوراک را ذخيره كنند، زيرا روزی آنها را خدا می‌رساند. اما شما در نظر خدا بسيار عزيزتر از پرندگان هستيد!
25 بعلاوه، با نگرانی و غصه خوردن چه كاری از پيش می‌بريد؟ آيا می‌توانيد حتی يک لحظه به عمر خود بيفزاييد؟ هرگز!
26 پس اگر با غصه خوردن، حتی قادر به انجام كوچكترين كار هم نيستيد، پس چرا برای امور بزرگتر نگران و مضطرب می‌شويد؟
27 «گلهای وحشی را بنگريد كه چگونه رشد و نمو می‌كنند! نه نخ می‌ريسند و نه می‌بافند. باوجود اين، حتی سليمان پادشاه نيز با آن همه شكوه و جلال، همچون يكی از اين گلها آراسته نبود!
28 پس اگر خدا به فكر پوشاک گلهاست، گلهايی كه امروز سبز و خرّمند و فردا پژمرده می‌شوند، آيا به فكر پوشاک شما نخواهد بود، ای سست ايمانان؟!
29 برای خوراک نيز نگران نباشيد كه چه بخوريد و چه بنوشيد! غصه نخوريد، چون خدا روزی شما را می‌رساند.
30 مردم بی‌ايمان تمام زندگی خود را صرف بدست آوردن اين چيزها می‌كنند، اما پدر آسمانی شما بخوبی می‌داند كه شما به همه اينها نياز داريد.
31 بنابراين، ملكوت خدا را هدف زندگی خود قرار دهيد، و خدا خودش همه نيازهای شما را برآورده خواهد ساخت.
32 «پس ای گله كوچک من، نترسيد! چون رضای خاطر پدر شما در اينست كه ملكوت را به شما عطا فرمايد.
33 بنابراين، هر چه داريد بفروشيد و به فقرا بدهيد تا برای آخرت خود، گنج و ثروتی اندوخته باشيد، ثروتی كه هرگز تلف نمی‌شود و دزدها به آن دستبرد نمی‌زنند و بيد، آن را تباه نمی‌سازد.
34 زيرا گنجتان هر كجا باشد، فكر و دلتان نيز همانجا خواهد بود.
35 «همواره لباس بر تن، برای خدمت آماده باشيد!
36 مانند خدمتكارانی كه منتظرند اربابشان از جشن عروسی بازگردد، و حاضرند هر وقت كه برسد و در بزند، در را به رويش باز كنند.
37 خوشابحال آن خدمتكارانی كه وقتی اربابشان می‌آيد، بيدار باشند. يقين بدانيد كه او خود لباس كار بر تن كرده، آنان را بر سر سفره خواهد نشاند و به پذيرايی از ايشان خواهد پرداخت.
38 بلی، خوشابحال آن غلامانی كه وقتی اربابشان می‌آيد، بيدار باشند، خواه نيمه شب باشد، خواه سپيده دم!
39 اگر صاحب خانه می‌دانست كه دزد چه وقت می‌آيد، بيدار می‌ماند و نمی‌گذاشت وارد خانه‌اش شود. همانگونه نيز زمان دقيق بازگشت ارباب معلوم نيست.
40 بنابراين، شما نيز آماده باشيد، زيرا من، مسيح موعود، هنگامی باز خواهم گشت كه كمتر انتظارش را داريد.»
41 پطرس از عيسی پرسيد: «خداوندا، آيا اين را فقط برای ما می‌گويی يا برای همه؟»
42 عيسای خداوند در جواب فرمود: «اين را به هر خدمتكار امين و آگاهی می‌گويم كه اربابش او را بر ساير خدمتكاران می‌گمارد تا در غياب خود، خوراک و آذوقه را بموقع به ايشان بدهد.
43 خوشابحال چنين خدمتكاری كه وقتی اربابش باز می‌گردد، او را در حال انجام وظيفه ببيند.
44 يقين بدانيد كه او را ناظر تمام دارايی خود خواهد ساخت.
45 «ولی ممكن است آن شخص با اين تصور كه اربابش به اين زودی‌ها باز نخواهد گشت، به اذيت و آزار افراد زيردست خود بپردازد و وقت خود را به عيش و نوش بگذراند.
46 آنگاه در روزی كه انتظارش را ندارد، اربابش باز خواهد گشت و او را از مقامش بر كنار كرده، به جايی خواهد فرستاد كه افراد نادرست و خائن فرستاده می‌شوند.
47 «آن خدمتكاری كه وظيفه خود را بداند و به آن عمل نكند، به سختی مجازات خواهد شد.
48 اما اگر كسی ندانسته عمل خلافی انجام دهد، كمتر مجازات خواهد شد. به هر كه مسئوليت بزرگتری سپرده شود، بازخواست بيشتری نيز از او بعمل خواهد آمد، و نزد هر كه امانت بيشتری گذاشته شود، مطالبه بيشتری نيز خواهد شد.
49 «من آمده‌ام تا بر روی زمين آتش داوری بيفروزم، و كاش هر چه زودتر اين كار انجام شود!
50 اما پيش از آن، بايد از تجربياتی سخت بگذرم، و چقدر در اندوه هستم، تا آنها به پايان برسند!
51 «آيا تصور می‌كنيد كه آمدن من باعث صلح و آشتی مردم با يكديگر می‌شود؟ نه! بلكه بخاطر من، مردم با يكديگر اختلاف پيدا خواهند كرد،
52 و خانواده‌ها از هم پاشيده خواهند شد! دو نفر به جانب من خواهند بود و سه نفر بضد من.
53 نظر پدر خانواده درباره من، با نظر پسرش متفاوت خواهد بود. همچنين مادر با دختر، و عروس با مادر شوهر اختلاف نظر پيدا خواهند كرد.»
54 سپس رو به جماعت كرد و فرمود: «وقتی می‌بينيد ابرها از سوی مغرب می‌آيند، می‌گوييد كه باران خواهد آمد و همانطور نيز می‌شود.
55 و هنگامی كه باد جنوبی می‌وزد، می‌گوييد كه امروز هوا گرم خواهد شد، و همانگونه نيز می‌شود.
56 ای رياكاران، شما قادريد وضع آب و هوا را پيش‌بينی كنيد، اما نمی‌خواهيد تشخيص دهيد كه در چه زمانی زندگی می‌كنيد، و نمی‌خواهيد درک كنيد كه رويدادهای حاضر چه بلايايی را هشدار می‌دهند!
57 چرا نمی‌خواهيد حقيقت را بپذيريد؟
58 «وقتی كسی از تو شاكی است و تو را به دادگاه می‌برد، سعی كن پيش از رسيدن به نزد قاضی، با او صلح كنی، مبادا تو را به زندان بيفكند.
59 چون اگر به زندان بيفتی، از آنجا بيرون نخواهی آمد، مگر آنكه تا دينار آخر را بپردازی!»