Bible

Engage

Your Congregation Like Never Before

Try RisenMedia.io Today!

Click Here

Joshua 17

:
Farsi - PCB
1 قسمتی از زمينهايی كه در غرب رود اردن بود به قبيلۀ منسی (پسر بزرگ يوسف) داده شد. به خاندان ماخير (پسر بزرگ منسی و پدر جلعاد) قبلاً زمين جلعاد و باشان (در سمت شرقی رود اردن) داده شده بود، زيرا آنها جنگجويانی شجاع بودند.
2 پس زمينهای كرانۀ غربی رود اردن به بقيۀ قبيله منسی يعنی خاندانهای ابيعزر، هالک، اسرئيل، شكيم، حافر و شميداع داده شد.
3 صَلُفحاد پسر حافر، حافر پسر جلعاد، جلعاد پسر ماخير و ماخير پسر منسی بود. صلفحاد پسری نداشت. او تنها پنج دختر داشت به نامهای: محله، نوعه، حُجله، ملكه و ترصه.
4 اين پنج دختر نزد العازار كاهن، يوشع و بزرگان اسرائيل آمده، گفتند: «خداوند به موسی فرمود كه ما هم می‌توانيم هر كدام به اندازۀ يک مرد از زمين سهم داشته باشيم.»
5 پس چنانكه خداوند به موسی امر فرموده بود، اين پنج دختر مانند مردان قبيله‌شان، صاحب زمين شدند. بدين ترتيب قبيلۀ منسی علاوه بر زمين جلعاد و باشان كه در شرق رود اردن بود، صاحب ده سهم ديگر از زمينهای غرب رود اردن شدند.
6
7 مرز قبيلۀ منسی از سرحد اشير تا مكميته كه در شرق شكيم است، امتداد می‌يافت؛ و از آنجا بطرف جنوب كشيده شده، به ناحيه‌ای كه اهالی عين تفوح در آن زندگی می‌كردند می‌رسيد.
8 (سرزمين تفوح متعلق به منسی بود، اما خود شهر تفوح كه در مرز سرزمين منسی قرار داشت به قبيلۀ افرايم تعلق می‌گرفت.)
9 سپس سرحد قبيلۀ منسی بطرف نهر قانه كشيده می‌شد و به دريای مديترانه می‌رسيد. (چند شهر در جنوب نهر قانه در خاک منسی واقع شده بودند كه در واقع متعلق به افرايم بودند.)
10 زمين جنوب نهر قانه تا دريای مديترانه برای افرايم تعيين شد و زمين شمال نهر قانه تا دريای مديترانه به قبيلۀ منسی داده شد. مرز منسی از شمال به سرزمين اشير و از سمت شرق به سرزمين يساكار محدود بود.
11 شهرهای زير كه در خاک يساكار و اشير واقع شده بودند به قبيلۀ منسی داده شدند: بيت‌شان، يبلعام، دُر، عين دُر، تعناک، مَجِدو (كه سه محله كوهستانی داشت)، و روستاهای اطراف آنها.
12 اما قبيلهٔ منسی نتوانست كنعانيهايی را كه در اين شهرها و روستاها ساكن بودند بيرون كند، پس آنها در آن سرزمين باقی ماندند.
13 حتی هنگامی كه بنی‌اسرائيل نيرومند شدند، باز آنها را بيرون نكردند بلكه ايشان را به بردگی خود گرفتند.
14 سپس دو قبيلۀ يوسف نزد يوشع آمده، به او گفتند: «چرا از اين زمين فقط يک سهم به ما داده‌ای، و حال آنكه خدا ما را بركت داده و جمعيت ما را زيادتر از قبايل ديگر گردانيده است؟»
15 يوشع پاسخ داد: «اگر جمعيت شما زياد است و زمين كوهستانی افرايم برای شما كافی نيست، می‌توانيد جنگلهای وسيع فَرِزيها و رفائيها را نيز بگيريد و برای خود صاف كنيد.»
16 آنها گفتند: «كنعانيهايی كه در دشتها ساكنند، چه آنهايی كه در بيت‌شان و روستاهای اطراف آن، و چه آنهايی كه در درۀ يزرعيل هستند، عرابه‌های آهنين دارند، و ما از عهدۀ آنها بر نمی‌آييم.»
17 يوشع گفت: «جمعيت شما زياد است و شما قوی هستيد. پس بيش از يک سهم به شما تعلق خواهد گرفت.
18 كوهستان جنگلی نيز از آن شما خواهد بود. اين جنگل را صاف كنيد و سراسر آن را تصرف نماييد. من يقين دارم كه شما می‌توانيد كنعانی‌ها را از آنجا بيرون كنيد، گر چه آنها عرابه‌های آهنين دارند و قوی می‌باشند.»