Bible

Upgrade

Your Church Presentations in Minutes

Try RisenMedia.io Today!

Click Here

Jeremiah 8

:
Farsi - PCB
1 خداوند می‌فرمايد: «در آنوقت، دشمن قبرهای پادشاهان و بزرگان يهودا، قبرهای كاهنان، انبياء و ساكنان اورشليم را شكافته، استخوان‌هايشان را بيرون خواهد آورد،
2 و روی زمين در مقابل بتهايشان، آفتاب و ماه و ستارگان، پهن خواهد كرد بتهايی كه مورد پرستش و علاقۀ آنان بود و از آنها پيروی می‌كردند. آن استخوانها ديگر جمع‌آوری و دفن نخواهند شد، بلكه مانند فضلۀ حيوانات بر روی زمين خواهند ماند.
3 كسانی كه از اين قومِ فاسد زنده بمانند، به هر جايی كه ايشان را پراكنده كرده باشم مرگ را بر زندگی ترجيح خواهند داد.»
4 خداوند فرمود تا به قومش چنين بگويم: «كسی كه می‌افتد، آيا دوباره بلند نمی‌شود؟ كسی كه راه را اشتباه می‌رود، آيا به راه راست باز نمی‌گردد؟
5 پس چرا قوم من، اهالی اورشليم، دچار گمراهی هميشگی شده‌اند؟ چرا به بتهای دروغين چسبيده‌اند و نمی‌خواهند نزد من بازگردند؟
6 به گفتگوی آنها گوش دادم، ولی يک حرف راست نشنيدم! هيچكس از گناهش پشيمان نيست؟ هيچكس نمی‌گويد: «چه كار زشتی مرتكب شده‌ام؟» بلكه مثل اسبی كه با سرعت به ميدان جنگ می‌رود، همه با شتاب بسوی راه‌های گناه‌آلودشان می‌روند!
7 لک‌لک می‌داند چه وقت كوچ كند؛ همينطور فاخته، پرستو و مرغ ماهی‌خوار؛ هر سال در زمانی كه خدا تعيين كرده است، همۀ آنها باز می‌گردند؛ ولی قوم من زمان بازگشت خود را نمی‌دانند و از قوانين من بی‌اطلاع هستند.
8 «چگونه می‌گوييد كه دانا هستيد و قوانين مرا می‌دانيد، در حاليكه معلمان شما آنها را تغيير داده‌اند تا معنی ديگری بدهند؟
9 اين معلمانِ بظاهر دانای شما برای همين گناه تبعيد شده، شرمنده و رسوا خواهند شد. آنها كلام مرا رد كرده‌اند؛ آيا دانايی اين است؟
10 بنابراين زنان و مزرعه‌های ايشان را به ديگران خواهم داد؛ چون همۀ آنها از كوچک تا بزرگ طمعكارند؛ حتی انبياء و كاهنان نيز فقط در پی‌آنند كه مال مردم را به فريب تصاحب كنند.
11 آنها زخمهای قوم مرا می‌پوشانند گويی چيز چندان مهمی نيست؛ می‌گويند: «آرامش برقرار است!» درحاليكه آرامشی وجود ندارد.
12 آيا قوم من از بت‌پرستی شرمنده‌اند؟ نه، ايشان هرگز احساس شرم و حيا نمی‌كنند! از اين رو من ايشان را مجازات خواهم كرد و ايشان جان داده، در ميان كشتگان خواهند افتاد.»
13 خداوند می‌فرمايد: «من تمام محصول زمين ايشان را نابود خواهم ساخت؛ ديگر خوشه‌ای بر درخت مو و انجيری بر درخت انجير ديده نخواهد شد؛ برگها نيز پژمرده می‌شوند! هر آنچه به ايشان داده‌ام، از ميان خواهد رفت.»
14 آنگاه قوم خدا خواهند گفت: «چرا اينجا نشسته‌ايم؟ بياييد به شهرهای حصاردار برويم و آنجا بميريم؛ زيرا خداوند، خدای ما، ما را محكوم به نابودی كرده و جام زهر داده تا بنوشيم، چون ما نسبت به او گناه ورزيده‌ايم.
15 برای صلح و آرامش انتظار كشيديم، ولی خبری نشد. چشم براه شفا و سلامتی بوديم، ولی وحشت و اضطراب گريبانگير ما شد.»
16 صدای اسبان دشمن از دان، مرز شمالی، شنيده می‌شود؛ صدای شيهه اسبان نيرومندشان، همه را به لرزه انداخته است؛ چون دشمن می‌آيد تا اين سرزمين و شهرها و اهالی آن را نابود سازد.
17 خداوند می‌فرمايد: «من نيروهای دشمن را مانند مارهای سمی به جان شما خواهم انداخت مارهايی كه نمی‌توانيد افسونشان كنيد؛ هر چه تلاش كنيد، باز شما را گزيده، خواهند كشت.»
18 درد من، درمان نمی‌پذيرد! دل من بيتاب است!
19 گوش كنيد! ناله‌های قوم من از هر گوشۀ سرزمين شنيده می‌شود! آنها می‌پرسند: «پس خداوند كجاست؟ آيا پادشاه ما سرزمينمان را ترک گفته است؟» خداوند جواب می‌دهد: «چرا با پرستيدن بتها و خدايان غريب خود، خشم مرا شعله‌ور كرديد؟»
20 قوم با اندوه می‌گويند: «فصل برداشت محصول گذشت؛ تابستان آمد و رفت؛ ولی ما هنوز نجات نيافته‌ايم!»
21 دل من بخاطر صدمات و جراحات قومم، خونين است؛ از شدت غم و غصه، ماتم زده و حيرانم.
22 آيا در جلعاد دارويی نيست؟ آيا در آنجا طبيبی پيدا نمی‌شود؟ پس چرا قوم من شفا نمی‌يابد؟