Bible

Designed

For Churches, Made for Worship

Try RisenMedia.io Today!

Click Here

Genesis 8

:
Farsi - PCB
1 اما خدا، نوح و حيوانات درون كشتی را فراموش نكرده بود. او بادی بر سطح آبها وزانيد و سيلاب كم‌كم كاهش يافت.
2 آبهای زيرزمينی از فوران باز ايستادند و باران قطع شد.
3 آب رفته‌رفته فرو نشست تا اينكه كشتی صد و پنجاه روز پس از شروع طوفان روی كوههای آرارات قرار گرفت.
4
5 سه ماه بعد قله‌های كوهها نيز نمايان شدند.
6 پس از گذشت چهل روز، نوح پنجرۀ كشتی را گشود و كلاغی رها كرد، ولی كلاغ به داخل كشتی باز نگشت، بلكه به اين سو و آن سو پرواز كرد تا زمين خشک شد.
7
8 پس از آن، كبوتری رها كرد تا ببيند آيا كبوتر می‌تواند زمين خشكی برای نشستن پيدا كند.
9 اما كبوتر جايی را نيافت، زيرا هنوز آب بر سطح زمين بود. وقتی كبوتر برگشت، نوح دست خود را دراز كرد و كبوتر را گرفت و به داخل كشتی برد.
10 نوح هفت روز ديگر صبر كرد و بار ديگر همان كبوتر را رها نمود.
11 اين بار، هنگام غروب آفتاب، كبوتر در حالی كه برگ زيتون تازه‌ای به منقار داشت، نزد نوح بازگشت. پس نوح فهميد كه در بيشتر نقاط، آب فرو نشسته است.
12 يک هفته بعد، نوح باز همان كبوتر را رها كرد، ولی اين بار كبوتر باز نگشت.
13 يک ماه پس از رها كردن كبوتر، نوح پوشش كشتی را برداشت و به بيرون نگريست و ديد كه سطح زمين خشک شده است.
14 هشت هفتۀ ديگر هم گذشت و سرانجام همه جا خشک شد.
15 در اين هنگام خدا به نوح فرمود: «اينک زمان آن رسيده كه همه از كشتی خارج شويد.
16
17 تمام حيوانات، پرندگان و خزندگان را رها كن تا توليد مثل كنند و برروی زمين زياد شوند.»
18 پس نوح با همسر و پسران و عروسانش از كشتی بيرون آمد. تمام حيوانات و خزندگان و پرندگان نيز دسته دسته از كشتی خارج شدند.
19
20 آنگاه نوح قربانگاهی برای خداوند ساخت و از هر حيوان و پرندهٔ حلال گوشت بر آن قربانی كرد.
21 خداوند از اين عمل نوح خشنود گرديد و با خود گفت: «من بار ديگر زمين را بخاطر انسان كه دلش از كودكی بطرف گناه متمايل است، لعنت نخواهم كرد و اين چنين تمام موجودات زنده را از بين نخواهم برد.
22 تا زمانی كه جهان باقی است، كشت و زرع، سرما و گرما، زمستان و تابستان، و روز و شب همچنان برقرار خواهد بود.»