Bible

Transform

Your Worship Experience with Great Ease

Try RisenMedia.io Today!

Click Here

Psalms 31

:
Farsi - NMV
1 برای سالار سرایندگان. مزمور داوود. در تو، خداوندا، پناه جُسته‌ام، مگذار هرگز سرافکنده شوم؛ در عدل خویش مرا خلاصی ده.
2 گوش خویش به من فرا دار، و به‌زودی به رهایی‌ام بیا؛ برایم صخرۀ امنیت باش و دژِ استوار، تا نجاتم بخشی.
3 براستی که صخره و دژ من تویی، پس به‌خاطر نام خود مرا هدایت و رهبری کن.
4 مرا از دامی که در راه من گسترده‌اند، به در آر، چراکه تو پناهگاه منی.
5 روح خود را به دست تو می‌سپارم؛ تو مرا فدیه کرده‌ای، ای یهوه خدای امین.
6 مرا با پیروان بتهای بی‌ارزش کاری نیست؛ من بر خداوند توکل دارم.
7 محبت تو مایۀ شادی و سرور من خواهد بود، زیرا که مصیبت مرا دیده‌ای و از تنگیهای جانم نیک آگاهی.
8 مرا به دست دشمن نسپردی بلکه پاهایم را در جای وسیع بر پا داشتی.
9 خداوندا، مرا فیض عطا فرما، زیرا که در تنگی هستم؛ چشمانم از غصه کاهیده شده است، جان و تن من نیز.
10 زیرا زندگی‌ام از غم به سر آمده، و سالهایم از ناله؛ به سبب گناهم نیرویی در من نمانده، استخوانهایم پوسیده است.
11 به سبب همۀ دشمنانم مضحکه شده‌ام، بخصوص نزد همسایگانم. دوستانم از من می‌هراسند؛ هر که مرا در بیرون بیند، از من می‌گریزد.
12 همچون مُرده از خاطره‌ها رفته‌ام؛ و چون کوزۀ شکسته گشته‌ام.
13 زیرا افترا از بسیاری می‌شنوم، و در هر سو رعب و وحشت است؛ بر من با هم توطئه می‌چینند و به قصد جانم دسیسه می‌کنند.
14 و اما من بر تو، ای خداوند، توکل می‌دارم؛ و می‌گویم: «خدای من تو هستی.»
15 زمانهای من در دستان توست؛ مرا از چنگ دشمنان و آزاردهندگانم برهان.
16 روی خود را بر خدمتگزارت تابان ساز؛ در محبتت مرا نجات بخش.
17 خداوندا، مگذار سرافکنده شوم، زیرا که تو را می‌خوانم؛ باشد که شریران سرافکنده شوند و در خاموشی به هاویه فرو روند.
18 باشد که لبهای دروغگویشان خاموش شود، که با غرور و اهانت بر ضد پارسایان سخن به گستاخی می‌گویند.
19 وه که چه عظیم است احسان تو که برای ترسندگانت ذخیره کرده‌ای، و آن را برای کسانی که در تو پناه می‌جویند، در برابر چشمان بنی‌آدم به عمل می‌آوری.
20 ایشان را در مخفیگاه حضور خود از دسیسه‌های آدمیان پنهان می‌کنی؛ آنها را در خیمۀ خود از زبانهای ستیزه‌گر ایمن می‌داری.
21 متبارک باد خداوند، زیرا که محبت خود را به‌طرز شگفت‌انگیز بر من آشکار کرد آنگاه که در شهری که در محاصره بود، به سر می‌بردم.
22 اما من، در دلهرۀ خود گفتم: «از چشمان تو افتادم!» اما چون تو را به یاری خواندم فریاد التماس مرا شنیدی.
23 ای همۀ سرسپردگان خداوند، او را دوست بدارید! خداوند وفاداران را حفظ می‌کند، اما متکبران را به فراوانی سزا می‌دهد.
24 نیرومند باشید و دل قوی دارید، ای همۀ کسانی که برای خداوند انتظار می‌کشید.