Bible

Create

Inspiring Presentations Without Hassle

Try Risen Media.io Today!

Click Here

Nehemiah 1

:
Farsi - NMV
1 سخنان نِحِمیا پسر حَکَلیا: در ماه کیسلِو از سال بیستم، زمانی که من در مقر پادشاهی شوش بودم،
2 حَنانی، یکی از برادرانم، با چند مرد دیگر از یهودا آمدند. از ایشان دربارۀ وضع باقیماندگان یهود که از اسارت جان به در برده بودند و نیز دربارۀ اورشلیم پرسیدم.
3 مرا گفتند: «باقیماندگانِ ساکن در آن دیار که از اسارت جان به در برده‌اند، در مصیبت و رسواییِ سخت گرفتارند. حصار اورشلیم در هم شکسته و دروازه‌هایش به آتش سوخته است.»
4 چون این سخنان را شنیدم، نشستم و گریستم و روزهایی چند ماتم گرفتم و در حضور خدای آسمانها روزه داشته، دعا کردم.
5 گفتم: «ای یهوه، خدای آسمانها، ای خدای عظیم و مَهیب که عهد و محبت را با آنان که تو را دوست می‌دارند و فرمانهایت را به جای می‌آورند، نگاه می‌داری،
6 تمنا اینکه گوش تو متوجه و چشمانت گشوده باشد تا دعای خدمتگزارت را که در این وقت، روز و شب به حضور تو به جهت بندگانت بنی‌اسرائیل می‌کند، بشنوی. من به گناهان بنی‌اسرائیل که به تو ورزیده‌ایم، اعتراف می‌کنم. من و خاندانم گناه کرده‌ایم.
7 ما بر تو شرارتِ بسیار ورزیده‌ایم و فرمانها، فرایض و قوانینی را که به خادمت موسی امر فرمودی، نگاه نداشته‌ایم.
8 «تمنا اینکه کلامی را که به خادمت موسی امر فرمودی به یاد آری که گفتی: ”اگر بی‌وفایی کنید، شما را در میان قومها پراکنده خواهم ساخت،
9 اما اگر نزد من بازگشت نمایید و فرامین مرا نگاه داشته، آنها را به جای آرید، آنگاه هرچند رانده‌شدگانِ شما در دورترین نقاط آسمانها باشند، ایشان را از آنجا جمع خواهم کرد و به مکانی که برگزیده‌ام تا نام خود را در آن ساکن سازم، در خواهم آورد.“
10 آنان بندگان و قوم تو‌اَند که ایشان را به قدرت عظیم و دست زورآورت فدیه داده‌ای.
11 خداوندگارا، تمنا اینکه گوش تو به دعای خدمتگزارت و دعای بندگانت که به ترسیدن از نام تو رغبت دارند، متوجه بشود، و خادمت را امروز کامیاب گردان و او را در نظر این مرد رحمت عنایت فرما.» زیرا که من ساقی پادشاه بودم.